۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

آیا زمان هویت بخشی به جنبش سبز فرا نرسیده است؟

جنبش سبز مردم ایران درحالی ششمین ماه مبارزات خود را نیز از سر می گذراند که در طی این مدت با فراز و نشیب های زیادی روبه رو بوده است.جنبش اعتراضی که از 23 خردادحول محور شعار اعتراضی رای من کجاست  شکل گرفت و با حضور پرشور اقیانوس ملت اوج گرفته بود آهسته آهسته به دلیل سرکوب شدید و خونین رژیم ناخواسته رو به سکون گذاشت.وقتی حاکمیت از ابتدا سعی کرد که این جنبش و اعتراضاتش را به رسمیت نشناسد و از طریق سناریو سازی رسانه های انبوه و پرشمارش حاضرین در این اعتراضات را اختشاشگر و مخل نظم عمومی نامید جنبش سبزهم در واکنشی طبیعی و ناخواسته از حالت اعتراض به  حالت تقابل تغییر موضع داد.
از آن پس بود که به تدریج با خشن تر شدن برخوردها با معترضین و همینطور خشم ملت در مقابل حجم انبوه شکنجه ها و بازداشت ها شعارها و حرکت ها سمت و سوی تقابل و معارضه به خود گرفت.اینجا بود که گروه های معارض نظام ومردم از جمله مجاهدین خلق و سلطنت طلبان هم بیش از گذشته سعی کردند تا همراهی و هماهنگی خود را با بدنه جنبش سبز نشان دهند و به نوعی سعی کردند که از آب گل آلود شده ماهی درشت و قرمز مورد نظر خود را صید کنند.از این رو بدنه کم تعداد این گروه از طریق شبکه های اجتماعی مختلف چون فیس بوک،تویترو تا حدودی بالاترین تلاش کردند تا نوع مبارزات مردم را  دچارانحراف کنند.
در استانه روزهای اعتراضات عمومی  در محیط مجازی شاهد خلق شعارهایی بودیم که با اهداف ابتدایی جنبش همخوانی نداشت.از سوی دیگر سران جنبش هم به هر دلیلی قادر نبودند تا جنبشی را که حول آنها شکل گرفته بود در مسیر صحیح و مورد نظر خود هدایت کنند.اعتراضات خودجوش شکل گرفت و شعارهای آن هم ناخواسته به دلیل خشم عمومی ملت دچارافراط شد.هرکس در این گیرودار شعاری سر داد و عده ای هم آن را همراهی کردند و عده ای هم به نقد آن پرداختند.در این مدت به غیر از روزهای ابتدایی کسی نتوانسته است  اجماع حداکثری در اهداف و رویکردها را در بین کلیت بدنه  متکثر سبز  به وجود آورد.
در این مدت می توان با قاطعیت گفت که جنبش در آن چیزی که نمی خواهد به اجماع رسیده اما در آن چیزی که می خواهد هنوز اختلافات شدیدی را شاهد است.علت آن هم قطعا در این است که این جنبش متشکل از دامنه گسترده ای از گروه های مختلف فکری است که از پایبندان به اصلاحات و انقلاب شروع  می شوند و امتداد آن  لیبرال ها، سکولارها و حتی سلطنت طلبان را هم در بر میگیرد و هرکسی در این میان سعی می کند که آرمان خود را به نام جنبش تسری بخشد.این اختلافات هرچند تاکنون به دلیل لزوم اتحاد و وحدت در میان بدنه جنبش  حول مخالفت با حاکمیت هنوز خیلی خود را نشان نداده اما می توان به راحتی پیش بینی کرد که این اختلافات با وسوسه ها و نقشه های شیطانی رسانه های پرشمار رژیم منجر به افتراق و ریزش خواهد شد.
 به عقیده نگارنده در شرایط کنونی چیزی که از همه چیز ضرورت ان بیشتر احساس می شود نهادینه کردن و هویت بخشی به جنبش است تا همه اعضای پرشمار جنبش برخواسته ها و ناخواسته هایشان به وحدت برسند .اگر جنبش سبز بتواند به انسجام و ثبات مورد نظرش دست یابد پس از آن می تواند راحت تر به سازماندهی نیروهای خود بپردازد و در ضمن عده ناچیزی هم که با نیات دیگری خود را همراه این جنبش کرده اند از این جنبش مردمی ما قطع امید خواهند کرد.خوشبختانه همایش خوبی در ماه گذشته در دانشگاه تهران در همین زمینه برگزار و در آن به ریشه یابی عوامل شکل گیری جنبش مردمی سبز اشارات مفیدی شد و سعی شد تا هویت مشترکی  از میان این تکثرها به علاقه مندان ارائه شود.
در نهایت همانطور که در یادداشت قبل به آن اشاره شد این نکته ای است که بیش از اینکه بدنه جنبش به آن توجه کنند رهبران جنبش باید به آن بپردازند و تا دیر نشده تکلیف خود را با جنبش مشخص کرده و به هدایت جریان آزادی خواهی مردم ایران بپردازند.اینکه گفته شود ما به دنبال مردم هستیم شاید در کلام زیبا و دلنشین باشد اما خود اقایان هم بر این امر واقفند که در صورت رها کردن جنبش،خود ایشان حاضر نخواهند بود که عواقب رویکردها و شعارهای معترضین را برعهده بگیرند.پس تا دیر نشده بهتر است که طرحی نو برای ادامه راه سبز امید در نظر گرفت.

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

سوالات مهمی که رهبر جنبش تا دیر نشده باید به آن پاسخ دهد!!


دیروز رهبر جنبش سبز،در دومین مصاحبه ویدیویی خود به بیان آخرین نقطه نظرات اش در مورد رویدادهای اخیر کشور پرداخت و در عین حال به نکات جالب و قابل تاملی هم اشاره کرد در زیر ابتدا نگاهی به اهم سخنان و سپس هم نقدی کوتاه برآن خواهم داشت.
چکیده سخنان میرحسین موسوی:

رهبر جنبش سبز صرف حضور نیروهای امنیتی و ترس حاکمیت از معترضین را پیروزی بزرگی برای جنبش خواند و از طرف دیگر به رژیم هشدار داد که برخورد قهری(لشکرکشی) علیه  معترضین  و استراتژی ایجاد ترس در بدنه جنبش هیچ گاه کارساز نخواهد بود و مردم در 13 آبان به روشنی نشان دادند که از کتک خوردن نمی ترسند و به انحاء مختلف شعارهای خود را ادامه خواهند داد.
اشاره به این نکته مهم از طرف رهبر جنبش که مردم دیگر از برخوردهای قهری ترسی به خود راه نمیدهند زنهاری است به حاکمیت که دست از شیوه های خشونت امیز خود در مقابله با مخالفینش بردارد.میرحسین در بخش دیگر سخنش مستقیما حاکمیت را خطاب قرارداده و می گوید که این گونه برخوردها تنها موجب فراتر رفتن بخشی از بدنه جنبش ازحرکتهای قانونی و به نوعی عبور از نظام  می شود و تایید این موضوع که حرکت های تفریطی نتیجه ای جز پاسخ های افراطی نخواهد داشت.
نکته مهم دیگری که رهبر جنبش خطاب به معترضین و هواداران بیشمار راه سبز امید بیان می کند  ضرورت حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت در جامعه در هر شرایطی و تحت سخت ترین فشارهاست.وی موکدا از مردم می خواهد که به منظور ایجاد اجماع حداکثری و به نوعی جذب بیشتر در بدنه جنبش باید بر اصول حداقلی مان که همان تاکید براجرای صحیح قانون اساسی است تاکید کنیم وی همینطور از مردم می خواهد که به دلیل ماهیت مسالمت امیز جنبش از هرگونه خشونت ناخواسته خودداری کنند.
تحلیل:

 با دقت در این مصاحبه ، ذکر نکاتی  ضروری به نظرمی رسد:
مسائلی که ایشان فرمودند در شرایط کنونی لازم اما ناکافی به نظر می رسد.درخواست ایشان ازمردم در حفظ حرکتشان در مسیر قانونی،عقلانی و مسالمت امیزدرخورتحسین است اما باید با نگاهی عملی و در عین حال واقع نگرانه تربه آن نگریست و پیش از همه این شخص میرحسین موسوی است که باید توضیح بیشتری در رابطه با ان به مردم بدهد. سوالاتی از این قبیل که:
1. آیا در چارچوب کنونی حاکمیت تن به این خواسته حداقلی ما خواهد داد یا این را نشانه پس کشیدن بدنه جنبش به حساب می اورد؟؟
هر قدمی که ما از خواسته های خود عقب بنشینیم رژیم آن را پیروزی بزرگی برای خود به حساب نخواهد اورد؟!

2.خواسته ایشان از مردم به طور دقیق و شفاف چیست و جنبش باید در این مرحله چگونه اعتراض خود را نسبت به این همه بی عدالتی و ظلم نشان دهد؟؟
رهبر جنبش باید در تبیین این مسئله که خود از ابتدا بر ان تاکید داشته اند تلاش بیشتری کنند. این که فقط گفته شود (پایبندی به قانون اساسی)، بیشتر شبیه یک شعاراست تا یک راهبرد...پس چه بهتر است که سران جنبش با جلسات متعدد راه حل منطقی و مورد اجماع حداکثری را برای ادامه مبارزات به مردم نشان دهند.
3.آیا اقای موسوی قصد دارند همچنان با مصاحبه های گاه و بیگاه خود جنبش را در مسیر عقلانی و مسالمت امیزش هدایت کنند یا این که ایشان تصمیم دیگری گرفته اند؟؟

آقای موسوی اگر خواستار رادیکالیزه نشدن حرکت ها و شعارها هستند باید همانطور که خود شجاعت ملت را تحسین می کنند شخص ایشان هم تحت تاثیر فشارها قرار نگرفته و اکنون که همچنان در رهبری جنبش مورد قبول اکثریت جنبش قرار دارند این وظیفه را بیش از پیش به دوش گرفته و جنبش را با ارائه رویکردهای صحیح و منطقی به جلو هدایت کنند.
همانطور که همه می دانیم جنبش سبز از اعتراض به نتیجه انتخابات شکل گرفت اما اکنون دامنه وسیعی از مخالفان را در بر میگیرد که هریک به نوعی با انگیزه های صحیح یا ناصحیح دل به موفقیت آن بسته اند.مدیریت این گروه کثیربا اهداف متفاوت و گاه متناقض کاری بس دشوار است که سران جنبش باید به ان بیشتر بیندیشند.هرچه سکوت اقای موسوی و دیگران در این ماه ها بیشتر شود روز به روز این جنبش از آرمان ها و اهداف ایشان دورتر خواهد شد!!پس تا دیر نشده است باید راهبردها مشخص شود و به همگان ابلاغ شود.
این مسئله دارای مزیت های بسیاری است:
از یک سو با ارائه استراتژِی عملی از سوی وی،همگان تکلیف خود را با میرحسین موسوی و راه سبزش مشخص می کنند و از سوی دیگر شاهد وحدت هرچه بیشتر گروه ها و حرکت ایشان در پشت رهبری جنبش  و نوع نشان دادن اعتراض هایشان خواهیم بود.
همه سبزها منتظر اقدام جدی و عملی و نه در حد حرف و مصاحبه رهبرجنبش بزرگ سبز هستیم.

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

وقتی که دیگر توجیهی باقی نمی ماند!!

احمد جنتی در نماز جمعه این هفته تهران:

پرچم مبارزه با آمریکا و مرگ‌ بر آمریکا باید همیشه افراشته باشد و اگر قرار باشد این نظام، انقلاب و اسلام پابرجا باشد و مردم راحت زندگی کنند پرچم مقابله با دشمن همیشه باید افراشته باشد.چرا عده‌ای این حقایق را نمی‌فهمند و یا می‌فهمند و خود را به نفهمی می‌زنند و وقتی کنگره آمریکا 55 میلیون دلار برای تضعیف نظام جمهوری‌اسلامی اختصاص می‌دهد به این معنی است که قصد دارد با خدا و مردم جنگ کند و اختصاص بودجه آن‌ها برای جنگ با خدا و مردم است".


سال هاست که از تریبون های رسمی کشور چنین سخنانی به گوش می رسد؛سخنانی که در آن تلاش می شود تا به مردم القا شود که این رژیم حکومتی الهی است و مشروعیتش را از خدا می گیرد و بعد بلافاصله نتیجه گیری  شود که مخالف با این نظام محارب است و  پس از آن مجوز سخیف ترین برخوردها با آن نیز توسط شرع دروغین شان صادر می گردد. این حکایت سی سال گذشته این حکومت است.حکومتی که در ابتدا با کشتار و اعدام مخالفانش استقرار پیدا کرد و اکنون سی سالگی اش را در خونابه نداها و سهراب ها جشن می گیرد.
اکنون یکی از عناصر کلیدی و رهبران بزرگ کودتا در نماز جمعه  از استراتژی بقاء و استمرار نظام طی سی سال گذشته رسما پرده برداری می کند:
((اگر قرار باشد این نظام، انقلاب و اسلام پابرجا باشد و مردم راحت زندگی کنند پرچم مقابله با دشمن همیشه باید افراشته باشد.))
آری سی سال است که به نام مبارزه با استکبار جهانی و استقلال، ملت ایران تحت شدیدترین فشارها قرار گرفته اند. همه عقب ماندگی ها،حقارت ها و نا به سامانی ها به گردن شیطان بزرگ و ایادی جهان خوارش است.ملت ایران باید همواره در سالروز به اصطلاح آزادی شان به جای جشن گرفتن این روز مشت های گره کرده و بغض های فرو خفته خود را نثار امریکا و اسرائیل کنند که چه؟؟؟ که ایشانند عامل توقف و سکون ابدی این کشور!! که اینانند مانع پیشرفت ما !! که اینانند که قصد دارند حاکمیت کفر و بی دینی را بر این کشور مجددا حاکم کنند!!!
و اما وی در بخش دیگری از سخنش این مسئله را به حکومت الهی ربط می دهد؛ مخالف این مرام مخالف حکومت خداست و خواستار جنگ با خدا و مردم است!!

سالیان سال است که ذهن این ملت به خصوص کودکان انقلاب و هم نسلان ما که از همه جا بی خبر در این زمانه به دنیا امده ایم  با این حرف ها پر شده  و به ما تلقین شده که بدون هیچ حرف و سوالی سخن ایشان را بپذیریم.چرا؟؟به این دلیل که حکومت ،حکومت عدل الهی است ورهبرش نائب امام زمان است.برخی از ما نیز به خاطر این که دچار عذاب الهی نشویم سال هاست که سکوت کرده ایم و دم برنمی آوریم!!
دم بر نمی اوردیم که چرا کشوری با این همه منابع و ذخایر و در حالی که در زمان پیش از این انقلاب حرف اول را در منطقه می زد اکنون به این وضع دچار شده است؟
دم بر نمی اوردیم که چرا در حکومت امام زمان این همه جرم و جنایت رواج دارد؟اگر فساد وفحشا در جامعه به صورت بارز رخ نمی نماید اما در پستوها و نهان خانه ها چه خبر است؟
دم بر نمی اوردیم که چرا هنوزحاکمان رانت خوار و ثروت اندوز این بار در پوشش دین بر مردم حاکمند و البته فقرا و دردمندان جامعه روز به روز بدبخت تر و فلاکت زده تر می شوند.

و هزاران پرسش بی پاسخ دیگر که سال ها  ذهن ما را مشغول کرده بود ولی  یا اینکه توجیهات حاکمانمان را منطقی پنداشتیم یا در خوش بینانه ترین حالت جرات به زبان اوردنش را نداشتیم.
این ماجراها تا خرداد امسال ادامه داشت؟هنوز در اعماق وجودمان دلیلی برای بازایستادن از ادامه این مسیر تلخ نداشتیم.با خود می گفتیم رژیم سابق جنایتکار بود و خون های زیادی از جوانان ملت را ریخت. اما این حکومت در نهایت نام اسلام را با خود یدک می کشد و لااقل از روی رافت اسلامی هم که شده هیچ گاه مخالفینش را کشتار و سرکوب نخواهد کرد.هنوز صدای اعتراضی تا ان روز به گوش نمی رسید پس دلیلی برای نارضایتی وجود نداشت.
اما خرداد 88 حجت را تمام کرد.همه آزادی خواهان ایران به امید بازگشت کشور به آزادی و دموکراسی تمام هم و غم وامال و ارزوهای خود را زیر پرچم سبز میرحسین موسوی جمع کردند تا شب تیره ما را سحری باز رسد... همه چیز رویایی پیش رفت!شور و نشاطی وصف ناشدنی سراسر کشور را فرا گرفته بود اما...همه چیز خراب شد؛ زمین و زمان روی سرمان ویران شد وما باور نکردیم و خواستیم اعتراض کنیم و اعتراض کردیم ؛ همین... ولی...همه دیدیم که چه شد...آن لحظه بود که دیگر هیچ توجیهی برایمان باقی نماند؛اکنون دیگر امیدی برای ادامه مسیرتاریک پیش رو باقی نمانده؛ هرچه تلاش می کنیم راه بازگشتی پیدا کنیم نمی شود.همه تابوهای قبلی در نظرمان شکسته است.اکنون گرفتن تقاص خون های به ناحق ریخته شده  جوانان وطن بر دوش ما سنگینی می کند،دیگر نفس مان بالا نمی اید تنفس در هوای آلوده دروغ و ریا و دین فروشی سخت شده است؛ دیگر تنها راه قیام در مقابل خدایی است که تنها کارکردش حفظ حاکمیت واپسگرایی است.
اکنون اما خدای احد و واحد در درون همه ما اینگونه نجوا می کند نگذارید که با نام دین برشما ظلم کنند چون حکومت بر کفر باقی می ماند و بر ظلم نه...و درنهایت به ما قول می دهد که؛
ان تنصروالله ینصرکم ...پس نترس خدا هم تا آخر با ماست.

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

نگاهی به استراتژی های غلط رژیم در برخورد با معترضین سبز

سبزها یک بار دیگر در 13 آبان ماه امسال حماسه ساز شدند و با حضور سبز خود برگ زرین دیگری را در تاریخ پرشکوه جنبش آزادی خواهی ملت ایران رقم زدند.
روزی که سبزها پس از انتخابات تصمیم گرفتند  آغاز گر یک جهاد اکبر برای نابودی استبداد باشند به سختی و پر پیچ و خم بودن مسیر پیش رو آگاهی کامل داشتند به این که هرچه از عمر جنبش نوپایشان بگذرد برخوردها با ایشان شدید تر و تلفات جنبش سبزشان بیشتر می شود.اگر چه با گذر روزها  بدنه بزرگ جنبش آبدیده تر شده و  شبکه های اجتماعی سامان بیشتری پیدا می کند و  حس یکی بودن میان بدنه جنبش عمق بیشتری می یابد، اما از سوی دیگر برخوردهای خشن و فرسایشی مزدوران تا بن دندان مسلح رژیم نیز روز به روز شدید تر وجانکاه تر می شود.

اگر نگاهی به مسیر اعتراضات پس از انتخابات ننگین ریاست جمهوری از ابتدا تاکنون بیندازیم مشاهده می کنیم که خشن ترین برخورد مزدوران رژیم در روز 13 آبان صورت گرفت .این طرز برخورد نشان می دهد که مسولان ارشد سپاه در اتاق های فکر سیاه خود استراتژی برخورد خشن و مستقیم با معترضین را به منظور مرعوب ساختن بدنه جنبش برای توقف پیگیری آرمان های ازادی خواهانه اش در دستور کار قرار داده اند.
و امااین که تا چه حد  این استراتژی موثر واقع خواهد شد پرسش مهمی است که این دسته باید درعواقب ناخوشایند آن بیشتر بیندیشند.اما چیزی که می توان به راحتی استنباط کرد این است که اتخاذ این رویکرد قطعا در بلند مدت برای حاکمیت گران تمام خواهد شد.

آیا غیر از این است که هرچه از زمان انتخابات ننگین ریاست جمهوری گذر کرده ایم شاهد رادیکالیزه تر شدن هر چه بیشتر اعتراضات و شعارهای سبزها بوده ایم؟
 اعتراضات با راهپیمایی سکوت آغاز شد و هدف ابتدایی اش ابطال نتیجه انتخابات و بازگرداندن رای گمشده ملت بود اما اکنون پس از گذشت نزدیک به شش ماه از آن زمان و در روز 13 آبان همگان شاهد به آتش کشیدن تصاویر کسانی بودند که روزی حتی فکر کردن به این صحنه ها جرم به حساب می امد.چه دلیلی می تواند موجه تر از این باشد که رفتار حاکمیت منجر به عمیق تر شدن این کینه و نفرت ها شده است . جنبش به دلیل عملکرد افراطی حاکمیت پروسه ای که شاید سال ها زمان می برد را در روز 13 آبان ماه اجرا کرد و تمام تابوهای مقدس  حاکمیت را زیر پاهای خود له کرد و یا به پایین کشید ویا مستقیما با شعارهایش به زبان آورد.
همه این رویکردها نتیجه مستقیم استراتژی غلط رژیم در سرکوب خونین اعتراضات بوده است. نگارنده خود با واسطه یا بی واسطه شاهد بوده است  که بسیاری ازعابرین و شاهدین غیر معترض هم با مشاهده این حجم از جنایتکاری به سطوح آمده اند و آگاهانه برائت  خود را از رژِیمی که دست به این گونه جنایات می زند اعلام می کنند.
چه کسانی در اتاق های فکر سیاه این رژیم به نظریه پردازی مشغولند که آگاهانه یا ناآگاهانه در شعله ور تر شدن آتش خشم ملت سهیم شده اند؟؟چرا گره ای که حکومت می توانست به راحتی با دست خود باز کند اکنون دیگر با دندان نیز بازشدنی نیست؟؟؟ و ملت در عرض کمتر از شش ماه از نقطه صفر به نقطه کنونی که عبور از نظام است رسیده است.

همواره رویکردهای افراطی با رویکردهای تفریطی جواب داده شده است و نظریه پردازان رژیم که غالبا دوران سیاه رژیم شاهنشاهی را تجربه کرده اند باید بدانند که نه تنها با این سرکوب های وحشیانه و غیر انسانی به اهداف پلید خود یعنی سرکوبی جنبش ملی و سبز مردم نخواهند رسید بلکه قدم به قدم رژیم محبوب خود را به لبه پرتگاه سقوط نزدیک و نزدیک تر می کنند.
ایشان باید بدانند که تنها راه نجات  از وضعیت کنونی به رسمیت شناختن این جنبش و بها دادن به خواسته های  حداقلی ایشان یعنی  ابطال انتخابات وعذرخواهی رسمی سران نظام و اعلام برائت  و محاکمه مسببین این جنایات و سپس  اصلاح ریشه ای مفاد قانون اساسی است. همان چیزی که بارها و بارها آیت اله منتظری و میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی آن را تکرار کرده اند. در غیر این صورت صدای ناقوس سقوط دیکتاتورها از دور به گوش می رسد...

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

چند نکته سبز در آستانه سبزترین روز سال

باعرض سلام خدمت دوستان عزیز: با لطف بزرگ کمیته تعیین مصادیق تخلفات اینترنتی ما نیز مفتخر به دریافت درجه و مدال افتخار فیلتر شدیم.خوشبختانه بچه های جنبش سبز ماه هاست که بدون فیلترشکن به اینترنت سر نمیزنند و از این بابت هیچ مشکلی وجود ندارد اما بالاخره برای دوستانی که شاید هنوزفیلترشکنی در اختیار ندارند ادرس جدیدی را تعیین کرده ام که در انجا مطالب  این وبلاگ را هم قرار میدهم .آدرس وبلاگ www.noandishesabz.blogspot.com هست.در ضمن دوستان نگران نباشند ما سبزها با این برخوردها ازمیدان به در نمی رویم و تا آخر در کنار هموطنان سبزمان خواهیم بود.

و اما در هفته ای قرار داریم که انتهایش سیزده آبانی است که مدت ها بود انتظارش را می کشیدیم. سازمان دهی های لازم انجام شده است و دوستان همگی اماده خلق حماسه ای دیگر هستند.نکاتی را باید در نظر گرفت تا از احتمال برخورد های احتمالی کاسته شود.این نکات را با توجه به تجربیات قبلی خودم و همین طوریادداشت یک پلیس ناشناس اما دلسوز ذکر میکنم که  بیشتر قابل توجه بچه های شهرستانی است که به دلیل محدود بودن مکان های تجمع امکان برخورد با ایشان شدیدتر است.



1-حتی الامکان شروع تجمع با جمعیت های زیاد و انبوه باشد و همگی در یک نقطه راهپیمایی را آغاز کنید.

2-حتی الامکان دوستان ازدادن هرگونه شعارهای تند و افراطی در شروع مسیر خودداری کرده و با راهپیمایی سکوت حرکت را آغاز کنند و در ادامه مسیر با اضافه شدن جمعیت شعارهای آزادی خواهانه خود را سر دهند .در این صورت امکان برخورد کم و کمتر شود.

3-حتی الامکان صفوف ابتدایی را به بانوان و افراد مسن اختصاص داده تا نیروهای سرکوب گر کمتر جسارت هجوم به صفوف شما را پیدا کنند.


 میرحسین موسوی رهبر جنبش سبز در ابتدای هفته با صدور بیانیه ای تلویحا همگان را به حضور در راهپیمایی سبزترین روز سال دعوت کرد.بیانیه میرحسین چون دفعات پیشین حاوی نکاتی بود که یک بار دیگر ثابت می کرد که وی از  ویژگی های لازم برای رهبری جنبش مردمی ایران  برخوردار است.


نکاتی که به نظرم جالب می رسید را در سه قسمت برای شما خلاصه میکنم:

اول این که میرحسین رمز ماندگاری جنبش را در پرهیز از رویکردهای افراطی می داند و بارها و با مثال های مختلف  چون عملکرد دولت کنونی از مردم می خواهند که با عقلانیت مسیر را طی کنند.(راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان میدهد که ما تا انتها بر سر خواسته های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز میگشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز میکند)



دومین نکته این که وی راهبرد سبزها را بازگشت به اصول ابتدایی قانون اساسی و عمل به نص صریح قانون می داند و نه عبور از نظام کنونی که خب شاید بدنه جنبش اینگونه فکر نکنند اما شاید مسیر تبیینی رهبر جنبش هم مسیری باشد که در نهایت ما را به هدفمان که همانان استقلال و آزادی مطلق ایران عزیز است می رساند.(تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمیگذاریم و میراثهای به جا مانده از مبارزات نسلهای پیشین را به هیچ تقلیل نمیدهیم.)



سومین مساله که به باور من مهمترین مسئله است تاکید مجدد و چند باره وی بر حرکت وی و رهبران جنبش پشت سر مردم است وی معتقد است که این مردم هستند که به هر جنبشی جان می دهند تا مسیر خود را پیدا کند و در ان حرکت کند و رهبران جنبش نیز باید خود را در مسیر خواست واقعی ملت قرار دهند که این به واقع همان رمز موفقیتی است که هم اکنون راه روشن آینده را به ما نشان می دهد.(مردم ما امروز رهبرانند و این همان آرزوی بزرگی است که امام برای آنان داشت. او ما را دعوت کرد به سوی آن چیزی که ما را زنده میکرد. )



و اما سخن پایانی در آستانه این روز مهم و تاریخ ساز این که به گفته میرحسین موسوی این ملت هستند که سرنوشت ایران را در طول تاریخ رقم زده اند اگر حاکمان جباری در تاریخ بر مردم حاکم شده اند به دلیل سستی و رخوت موجود در بدنه ملت بوده و اگر انقلابی و جنبشی به ثمر نشسته باز هم به دلیل رشادت های همان مردم بوده است.حاکمان امده اند و رفته اند و برخی چون کوروش بزرگ از خود نام نیک به جای گذاشتند و برخی چون شاه سلطان حسین نفرین ابدی یک ملت را برای همیشه روزگار با خود همراه کردند ولی ایران همچنان پاینده مانده است و اکنون وطن بار دیگر نظاره گر حضور ماست برای ثبت در تاریخ ...پس بیایید تاریخ ساز شویم...