در اولین روزهای ماه محرم قرار داریم.ماهی که نماد مقابله حق مظلوم در برابر ظالم حاکم است.مبارزه ای نابرابر که شاید تنها هدف برپایی اش احیای سنت رسول خدا بود که در ان زمان به شدت به انحراف کشیده شده بود و در ورطه نابودی قرار داشت.سیرتاریخی آنچه در صدر اسلام پس از رحلت رسول اکرم تا زمان قیام حق طلبانه امام حسین بر ممالک اسلامی گذشت را اکثرا میدانیم.این که از اسلام در زمان یزید تنها پوسته ای باقی مانده بود و سران اموی حاکم به نام اسلام در حال خلق عظیم ترین فجایع و مظالم تاریخ بودند.اینجا بود که حسین علیه السلام برای نجات دین به پاخاست.او هدف اصلی اش از این جهاد را احیای سنت جدش عنوان کرد . او زمانی که پا در این مسیر گذاشت قطعا انتهای مسیر را نیز می دید و می دانست که تنها راه نجات دین حضور در این اوردگاه نابرابراست .حسین علیه السلام ققنوس وار خود را به درون اتش کینه ودروغ و ریا و ظلم به نام دین انداخت تا از دل این اتش دین ناب محمدی احیا شود.
همیشه گفته شده است که تاریخ تکرار می شود و هرکس سعی کرده است تا به سود خود راوی تاریخ باشد و شخص محبوب خود را جایگزین یکی از تاریخ سازان کند. این سند زنی ها به دلیل حاکمیت به ظاهر اسلامی سی ساله اخیر در مورد شخصیت های مذهبی به شدت رونق گرفت .تا جایی که رهبر فقید وکنونی انقلاب را با پیغمبر اسلام ومولا علی علیه السلام مقایسه کردند و تلاش شد تا مخالفان ایشان را مخالفان دین و تشیع معرفی کنند.البته همانطور که گفتم این گونه سندزنی ها در تاریخ بسیار رواج داشته است به عنوان مثال محمد رضا پهلوی هم به دلیل این که از سبقه مذهبی مردم ایران اگاهی داشت سعی کرد تا حاکمیت خود را ادامه حکومت خداوند معرفی کند و خود را سایه خدا برسر مردم ایران بداند.شعار خدا شاه میهن را همگان به یاد دارند که موید این مسئله است.
اما حکومت جمهوری اسلامی به دلیل اینکه ماهیت خود را اساسا بر نظریه ولایت فقیه اقای خمینی پایه ریزی کرده بود سعی داشت تا با سو استفاده از روحیه دینی ملت رسما ولی فقیه را نائب امام زمان معرفی کرده و حکومت وی را ادامه حکومت امام زمان و زمینه ساز ظهور وی و مخالفین با این حکومت را مخالف تمام اهل بیت مطهر خدا معرفی کند.حاکمان اسلامی در این امر با بهره گیری از تجربیات تلخ شاه به خوبی تلاش کردند تا سوار بر احساسات مذهبی ملت شده واسب چموش قدرت را آسان تر از ان چیزی که حتی فکر می کردند رام کنند.
حاکمیت پس از تصفیه های دهه اول انقلاب که با فرمان پاکسازی نیروهای نظامی و دولتی سلطنت طلب و با قتل عام گسترده این عده کثیر همراه بود توانست تا زمان حیات رهبر فقید انقلاب بخش اول پروژه خود در قبض و تصرف کلی حاکمیت را عملی کند.
اما پس از رحلت امام و رهبری خامنه ای بر کشور اهسته اهسته تلاش شد تا تصفیه ها رنگ داخلی به خود بگیرد.با رحلت اخرین فرزند پسر امام که اشکارا از برخورد حاکمیت پس از پدر ناراضی بود این تصفیه وارد فاز اجرایی شد.انتخاب ناگهانی محمد خاتمی در سال 76 که تنها برای خالی نبودن عریضه تایید صلاحیت شده بود ناخواسته این پروژه را چندین سال به تاخیر انداخت.
اما در نهایت از اسفند 81 و دومین دوره انتخابات شورای شهرتاکنون شاهد حذف اکثریت نیروهای دموکراسی خواه و دگر اندیش از صحنه حاکمیت کشور بودیم.کار را به جایی رساندند که پس از انتخابات کذایی و ننگین ریاست جمهوری و اعتراض گسترده مردم تعداد زیادی از وزرا و کارگزاران دهه شصت و هفتاد کشور چون بهزاد نبوی ،میردامادی،تاج زاده ،ابطحی و بسیاری دیگر از نیروهای وفادار به انقلاب و امام را به سلول انفرادی و حبس های طولانی مدت فرستاند و نزدیکان ترین افراد به امام که مهم ترین انها نخست وزیر محبوب امام بود را سران فتنه نامیده و الم مبارزه با انها را به دست گرفتند.ایت اله هاشمی را که دست راست امام به حساب می امد تحت شدیدترین فشارها قرارداده و وادار به سکوت کردند تا از ولایت جعلی و زوری حاکم حمایت کرده و از ظلم های رفته برملت در طی این شش ماه سخنی به زبان نیاورد.اکثریت مراجع تقلید و علمای بزرگ یا سکوت کردند یا پست های اجرایی خود را رها کردند و یا عده معدودی از انها لب به اعتراض اشکارا علیه وضعیت موجود گشودند.اما در عوض به جای ایشان کسانی را بر مردم حاکم کردند که کوچکترین سابقه ای در تاریخ انقلاب از ایشان برجای نیست.کسانی که سنگ ولایت را به سینه میزنند و از ان سو برای حفظ قدرتشان دست به سخفیف ترین جنایات و تهمت ها می زنند.اکنون طرفداران و شاگردان مکتب مصباحی اکثر تریبون های رسمی کشور را در دست دارند و از طریق ان تلاش می کنند تا برخوردها را از این هم که هست شدیدتر کنند.(درخواست اعدام سران جنبش سبز در اردوکشی خیابانی 27 اذر).
همانطور که میدانیم روند انحراف انقلاب اسلامی ازشاخصه های ابتدایی اش سرعت زیادی گرفت تا جایی که اکنون از ان انقلاب و خالقان ان چیزی باقی نمانده است و درعوض شاهد حاکمیت دیکتاتوری به ظاهر اسلامی در کشور هستیم.
نمی دانم چرا همه اینها باز هم در این روزهای محرم ما را به تاریخ ارجاع میدهد.زمانی که لشگر اسلام دروغین اما حاکم انبوه بود وتریبون های رسمی را در دست داشت اما لشگر حق مظلوم اندک و قلیل.آوردگاه نابرابر بود اما حسین علیه السلام خود را در راه اسلام و احیای سنت جدش فدا کرد.او می دانست که با ریختن خونش اسلام راستین و ظلم ستیزی را برای همیشه جاویدان می کند.
همانطور که میدانیم روند انحراف انقلاب اسلامی ازشاخصه های ابتدایی اش سرعت زیادی گرفت تا جایی که اکنون از ان انقلاب و خالقان ان چیزی باقی نمانده است و درعوض شاهد حاکمیت دیکتاتوری به ظاهر اسلامی در کشور هستیم.
نمی دانم چرا همه اینها باز هم در این روزهای محرم ما را به تاریخ ارجاع میدهد.زمانی که لشگر اسلام دروغین اما حاکم انبوه بود وتریبون های رسمی را در دست داشت اما لشگر حق مظلوم اندک و قلیل.آوردگاه نابرابر بود اما حسین علیه السلام خود را در راه اسلام و احیای سنت جدش فدا کرد.او می دانست که با ریختن خونش اسلام راستین و ظلم ستیزی را برای همیشه جاویدان می کند.
هم اکنون خبر ارتحال مرجع عالیقدر و مجاهد نستوه و مظلوم حضرت ایت اله العظمی منتظری، روح وجان تمام علاقه مندان به اسلام راستین را جریحه دار کرده است.نمی دانم اما شاید مرگ این بزرگوار در دهه اول محرم فرصتی باشد برای بزرگداشت عالمی که هیچ گاه قدرت( حتی زمانی که خود را بسیار نزدیک به آن میدید) مانع از این نشد که کلام حق را بر زبان جاری نسازد.همه سبزها وظیفه خود میدانند که به زیباترین شکل ممکن حق این همه بزرگواری رهبر معنوی خودرا با تشییع و بزرگداشت باشکوه وی به جا آورند.یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.