۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

شریعتی ; مبارزی بزرگ برعلیه "استبداد،" استحمار" و" استعمار"


امروز بیست و نهم خرداد سالروز پرکشیدن بزرگ مرد اندیشه و اخلاق دکتر علی شریعتی است. مردی که به راستی مرد زمانه اش بود و به نیکی توانسته بود نیازهای زمانه اش را بشناسد و ازهمین رو  تلاش می کرد که جوانان نسل اش  را از گم شدن در وادی گمراهی و پوچی نجات دهد.
شریعتی از اوان نوجوانی به فلسفه علاقه مند شد اما پیچیدگی این علم او را در ظلمات "لاادری" قرار داد.به همین دلیل حتی تا پای خودکشی هم جلو رفت اما به گفته خودش "مثنوی معنوی" مولانا بود که او را از این ورطه خطرناک نجات داد.
  از این جا بود که شریعتی با حضور در دانشگاه نیازهای زمانه اش را شناخت و سعی در کشف پاسخ های مستدل و منطقی برای شبهات فکری و دینی جوانان کرد.شریعتی از این جهت از روشنفکران دیگر متمایز است که نخواست خیلی ساده دین را از صورت مسئله پاک کند و تنها با دیدگاه عقلی به حل مسئله بپردازد.دردی که متاسفانه امروزه به شدت  دچار روشنفکران شده  و ان"عرفی شدن" است.
شریعتی ابتدا به مطالعه تاریخ و علوم  اسلامی پرداخت و تلاش کرد تا منصفانه و بدون حب و بغض ان را درک کند.سپس به مطالعه تاریخ تمدن بشریت پرداخت تا با علوم انسانی  و نظریه های چالش برانگیزش اشنا شود و در نهایت با مطالعه این دو منبع بزرگ  تلاش کرد تا پاسخ مستدل و منطقی ای به سوال "چه باید کرد" جوانان نسل نو و مدرن بدهد؟
شریعتی کسی است که هم برخی مدل های مسلمانی را به چالش می کشد و هم برخی نظریه های مشهور و شناخته شده انسانی  را زیر سوال می برد.مدل مسلمانی که شریعتی تعریف می کند مدل مسلمان اگاه متعهد و مسئول است.کسی که از خرافه بیزار است و برخی روایات منصوب به اهل بیت را زیر سوال می برد
. او در" تشیع علوی و تشیع صفوی" به خوبی نقطه انحراف شیعه علوی را شناسایی کرده و شیعه کنونی را شیعه ای سیاه ، سست و انحرافی معرفی می کند.شیعه ای که درباری است و حتی در مدح حاکم زمان حدیث هم جعل می کند!!! اتفاقی که امروزه و در سی سالگی حکومت به ظاهر اسلامی هم به خوبی شاهد رونق ان هستیم... شیعه ای که اهل بیت مطهر را تنها برای گریستن میخواهد و از تاریخ صدر اسلام تنها چیزی را که به سودش است برداشت می کند و نقاط برجسته تاریخ را بازگو نمی کند زیرا حاکمیت سیاه  به نام دین را زیر سوال می برد از بیعت علی با خلفای اول و دوم و سوم نمی گوید تنها به دلیل اینکه برای حکومت بر مردم مقبولیت شرط اساسی است و نه مشروعیت که اگر بنا به این بود حاکمیت علی و فرزندانش به دلیل معصومیتشان از همه عالم مشروع تر بود.... از قیام حسین تنها مقتل و گودال قتلگاه می گوید و حسین علیه السلام را تنها برای جاری شدن چند قطره اشک از چشم عوام الناس نعوذ بالله  حتی سلاخی هم می کند.در عین حال اما انچنان علی فاطمه حسن و حسین وتمام اهل بیت را به تو معرفی می کند که نفرت دشمن این خاندان را تبدیل به حب و عشق می کند.

مبارزات زندگی اش برحول سه محور بزرگ  را استبداد "استعمار" و "استحمار" می چرخید:
بزرگترین رنجی که شریعتی از مردم زمانه اش برد" استحمار"انان بود. خرافاتی که بخشی از روحانیت از فراز منبرها برای مردم بازگو میکرد او را عاصی کرده بود.دوست داشت که فریاد بزند ایها الناس این کالایی که به شما به عنوان دین می فروشند کالایی تقلبی و دروغین است .او در" پدر و مادر ما متهمیم" به خوبی ریشه تمامی جهل پرستی های نسلش را بازگو می کند.شریعتی از این که پدران میراث خرافه و جهل را نسل به نسل به فرزندانشان منتقل می کنند عصبان می کند و انها را  به خرد و دین مداری عقلانی  دعوت می کند.
در عین حال از غرب و فرهنگ غربی هم بیزار بود و از این که قدرت های بزرگ کشورهای کوچک را " استعمار" می کنند بسیار رنج دید. او از مدت اقامتش در فرانسه دو چیز را به یاد می اورد: (آزادی) و (فحشا) او خواستار حفظ هویت ملی و دینی مردم کشورش  و "دوری از فساد اخلاقی" بود.اما در عین حال خریدار کالای گرانبها و ارزشمند(آزادی ) از ملل غربی  نیز بود.

شریعتی همینطوربا" استبداد" حاکم زمانه اش به خوبی جنگید.او توانست روحیه انقلابی را در نسل رخوت زده زمانش زنده کند.بزرگترین مسئولیت انسان بودن را اگاهی وتعهد و مسئولیت پذیری نسبت به زمانه می دانست از همین رو بود که روز به روز به جمع شیفتگانش در نسل جوان و انقلابی افزوده شد.او با مجموعه بحث های خودسازی انقلابی، تشیع سرخ و تشیع مذهب شهادت واعتراض توانست اتش شور انقلابی را در جوانان ان نسل برافروزد که در نهایت میوه ان انقلاب بهمن 57 شد که چه قدر غم انگیز که میراث او اینگونه بر باد رفت و اکنون در سی ویک سالگی ان انقلاب، حاکمیت خرافه و دروغ و تحجر ازهمه زمانها بیشتر بیداد می کند.اما او باید خوشحال باشد که نسل جوان وانقلابی او در جنبش سبز با تمسک به اموزه های او اکنون در راه مبارزه ای سخت با این افات جانسوز قرار دارند و تا پیروزی نهایی از این مبارزه مقدس دست نخواهند کشید.

در نهایت تنها می توان گفت شریعتی نه تنها مرد زمانه اش بود که مرد تمامی اعصار تاریخ بود.او خیلی خوب فهمید که نیاز امروز بشریت که در دوران حاکمیت عقل و خرد به سر می برد معرفی اسلام رحمانی و عقلانیست.او هیچ گاه اسلام را از اصول بنیادی اش خارج نساخت .تمامی تلاشش اشتی میان خرد و اسلامی خواهی بود و از همین رو علاوه بر شیفتگانش دشمنان زیادی هم داشت. هم در جبهه دین فروشان و هم در جبهه حاکمیت طاغوتی زمانه اش.
 نیاز نسل امروز اشتی میان دین و عقلانیت یا همان روشنفکری دینی است.کاری که شریعتی تا زمان بودنش به خوبی از عهده اش بر امد و اکنون نوبت این نسل است که اجازه ندهند میراث ماندگار او به یغما برود.کتاب های استاد شهید دکتر شریعتی هنوز که هنوز است راهگشای نیازهای امروز ماست و نشر افکار این معلم بزرگ قطعا منجر به پیروزی نهایی و تحقق ارمان بلند او که همانا "پیروزی نهایی عقلانیت بر اسلام خرافی" و " به دست اوردن" موهبت بزرگ ازادی" است خواهد شد






هیچ نظری موجود نیست: